۱۳۸۸ بهمن ۲۲, پنجشنبه

چه شد که به خیابان آمدیم؟

همه چیز از آخرین هفته پیش از انتخابات آغاز شد . هفته ای که بطور نمادین برق ورزشگاه کرج را هنگام سخنرانی مهندس موسوی قطع کردند و مهندس را واداشتند که با بلندگوی دستی سخن گوید ! همان گاه ستاد اصلاح طلبان حامی مهندس موسوی به مدیریت مجاهد صبور دکتر محسن امین زاده در تکاپوی برگزاری گردهمایی بزرگ حامیان موسوی در مصلا یا استادیوم آزادی بود. استانداری تهران امروز و فردا کرد و آخر هم نداد . ما هم دوشنبه اش ، با دست خالی ، از تجریش تا راه آهن زنجیره سبز ساختیم. همانروز مصلا را به سبورچیان دادند و از هر گوشه و کنار شهر با ماشینهای نظامی و دولتی آدم و حتی بچه آوردند و به زور فتوشاپ مصلا را پر کردند! ولی سبورچیان نیامد و به جای وی عضو شورای نگهبان سخنرانی کرد. سه شنبه در ورزشگاه شهید حیدرنیا جمع شدیم . همه آمدند و در آخر زهرا رهنورد سخن گفت . جمعیت تمام خیابان حافظ و روی پل و چهارراه کالج - همانجا که مقتل شهدای عاشورا شد – را گرفته بود . به دکتر امین زاده زنگ زدم و از برنامه استادیوم پرسیدم . گفت "ندادند ولی چهارشنبه بعد از راهپیمایی حامیان احمدی نژاد ما تقاضای مجوز راهپیمایی می کنیم" . آنها هم که مجوز سرخود بودند و هستند. و چهارشنبه هم مجوز ندادند ولی بالاخره بدون مجوز رسمی، راهپیمایی بزرگ بیست خرداد را آفریدیم.
اما جمعه شد آن که شد!
شنبه و یکشنبه همه را گرفتند ! یکشنبه مجوز سرخودها در میدان ولیعصر جشن گرفتند و حدود ده هزار نفر را گرد آوردند و ما را خس و خاشاک نامیدند. مهندس برای دوشنبه درخواست مجوز کرد و ندادند . ولی خودمان با دلیری برای دفاع از رایمان رفتیم و بزرگترین تظاهرات تاریخ ایران را آفریدیم: تظاهرات 25 خرداد . چند نفر شهید دادیم .
خون خلق به جوش آمد و قرار راهپیمایی فردا را از هفت تیر تا ولیعصر گذاشتیم: راهپیمایی میلیونی سکوت ! روی کاغذها بسیار نوشته بودیم. از جمله : تا احمدی نژاده هر روز همین بساطه.
و فردایش چهارشنبه مهلت دادیم.
و بالاخره پنجشنبه سوم شهدای 25 خرداد را با سکوت و نوار سبز و سیاه از میدان امام تا میدان فردوسی و انقلاب گرفتیم . و در این اثنا هر شب تکبیر می گفتیم. و حاکمان آچمز شده بودند .
جمعه ، رهبری حاکمیت گفت آنچه گفت . و تظاهرات را اردوکشی خیابانی نامید! و خواستار جمع شدن این بساط از کف خیابان شد . و گفت از فردا خونمان گردن خودمان است . چه ولیِّ مهربانی !
امّا ما که قرار شنبه خیابان آزادی را گذاشته بودیم، کوتاه نیامدیم . شنبه آمدیم ولی شنبه مان به خون ندا و اشکان و ... سرخ شد! و بغضهایمان در گلو خشکید. و آنها هنوز همه را می گرفتند.
پس اندیشیدیم و راه حل را در پس گرفتن ابزارهایمان یافتیم . مگر نه آنکه تکبیرهایمان را از چنگشان درآورده بودیم . چرا راهپیماییهایمان را پس نگیریم؟! پس نماز جمعه و 18 تیر و روز تنفیذ و روز قدس را پس گرفتیم . حاکمان بر جان رهبر ترسیدند و نماز عیدفطر را از مصلا به دانشگاه بردند .
اما برای 13 آبان مزدور 400 هزار تومانی آوردند و ما را زدند . برای 16 آذر ، بسیجی به محیط دانشگاه گسیل کردند و بازهم ما را زدند . تا آنکه بغضهای برخی مان در قم و عاشورا ترکید! پس پیراهن عثمان دوباره زاده شد!
بازی خشونت حاکمان بالاخره جواب داد و در 9 دی ، جمعی 200-300 هزار نفری ، برخی را باغیرت حمایت از امام حسین و برخی را با اضافه کاری و دستور و ساندیس، به کف خیابان کشیدند و بعد اردوکشی خیابانی را حماسه دهها میلیونی خواندند!
تا آنکه بالاخره امروز ما را آچمز کردند.
همانسان که ما نماز و تکبیر و تظاهرات را از آنان پس گرفتیم ، حاکمان هم روشهایی دیگر را مال خود کردند : هزاران عزیزمان را به بهانه های واهی متهم خواندند ، در حالیکه آنان را برای جلوگیری از اعتراضات بیشتر و عمیقتر عملا به گروگان حکومت گرفته بودند و گرفته اند ! و امروز هم بی سروصدا و اعلام رسمی ، عملا حکومت نظامی راه انداختند ! دوش به دوش، صدها هزار نیروی مزدور بسیج و سپاه را به همه خیابانهای شهر آوردندکه حتی کیفها و موبایلهای رهگذران را هم بازرسی کردند و فحش دادند و زدند! چرا میگویم مزدور؟ چون دیدم که با لهجه حرف میزدند و برخی حتی به سن ریش و نوخطی هم نرسیده بودند و بسیاری شان بوی خاک آمیخته با عرق میدادند . و به امید مزد آمده بودند! با کتانی و جورابهای چینی ! یا بی جوراب ! با باتوم و چماق و سپر و چفیه ! شاید به امید گرفتن بودجه خشکسالی ! بیچاره آنها ! بیچاره ما ! بیچاره وطن !
اما همه اینها را گفتم که بگویم از 13 آبان تا حالا ، دیگر راهپیمایی جواب نداده است ! زده اند و گرفته اند و کشته اند و حکم محارب داده اند و با ماشین له کرده اند و بسیاری را از ما پراکنده اند ! گرچه ظاهرا بازی را برده اند ولی به خدا سوگند که پیروز نهایی ما هستیم . که اگر نباشیم باید در بسیاری از آنچه در گوشمان خوانده اند شک کنیم !
اما یاران . گوش دارید و هوش باشید که تظاهرات هدف نبود ، وسیله بود . چرا هدفش کرده ایم؟ هزینه های این بازی بالار فته و اثرش کم و شاید معکوس شده است . بیایید تا دیر نشده طرحی نو دراندازیم
!
یا حسین

وطن ستمدیده من

وطن ستمدیده من در بیست و دوم بهمن 1388 ، شاهد سه تصویر از خویش بود .
تصویر اول تصویر مجازی میدان آزادی بود که از دیشب و بامداد با حضور مزدبگیران پرشده بود و با سخنان محمود سبورچیان پایان یافت!
تصویر دوم تصویر نیمه حقیقی در تهران، و شاید در بسیاری از شهرها، مسیر اصلی راهپیمایی بود که در نگاه اول مملو از جمعیت می نمود . جمعیتی که نیم آن طرفداران روش فعلی حکومت بودند و عکسها و پوسترها و پلاکاردهای رسمی را در دست داشتند و نیم دیگر – معترضانی مانند ما – چند قدم یا حداکثر چند کوچه همراه بودیم و چون مجالی برای طرح خواستهایمان نمی دیدیم ، به تندی از کوچه های فرعی خارج می شدیم .
اما تصویر سوم یا همان تصویر حقیقی خود دو بخش داشت :
بخش اول در لب جوی خیابان های آزادی و جناح و ... و تمام خیابانهای اصلی و فرعی مرکز شهر بود که نیروهای پلیس و سپاه و مزدبگیران بسیج، دوش به دوش هم، با باتوم و سپر به نظاره و مراقبت مردم ایستاده بودند تا مبادا کسی لب از لب بگشاید و چیزی جز غریوهای بلندگوهای رسمی رشته شده به هم را بگوید. با حالتی تهاجمی و رعب آور!
و بخش دوم حقیقت در همه خیابانهای حاشیه راهپیمایی رسمی خود را نشان می داد . مردم معترض سبز که علیرغم تهدیدها و ارعابها و تکفیرها و اعدامها و ... بازهم با دلیری آمده بودند و چشمهایشان همدیگر را می جست! دو به دو و سه به سه ، قدم زنان و در ماشینها .
گرچه حاکمان با ترفندهای فراوان توانستند جلوی اظهار وجود و حضور سبزها را در 22 بهمن بگیرند و از فردا با چماق "حماسه دهها میلیونی بصیرت و اتحاد" به پیشروی بیشتر در راه هشت ماه گذشته خود ادامه خواهند داد، اما
ماه همیشه پشت ابر نمی ماند.
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ

وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ

إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ

قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ

۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

عکس یادگاری با لنین






پارسال به مسکو رفته بودم . کلاً شهر گندی است که جز کرملین یا همان کاخهای حاکمان و ایستگاههای مترو - یا به قول استالین کاخهای مردم! – هیچ چیز دیدنی ندارد . اما دیدنی ترین چیز دور و بر کرملین افرادی است که چهره هایی شبیه پطر و لنین و برژنف و استالین و خروشچف دارند و مثل آنها لباس پوشیده اند و توریستها می روند و پولی به آنها میدهند و با آنها دست می دهند و عکس یادگاری می اندازند! دیشب که تو وبلاگ کلاشینکف دیجیتال جوکهای روسی را میخواندم یاد آن عکسها و اتفاقات این روز هموطنانم افتادم . آیا حاکمان امروز سرزمین ما فکر می کنند که کسی با آنها عکس یادگاری نخواهد انداخت ؟!

بیانیه مهندس میرحسین موسوی به مناسبت وقایع عاشورا و روزهای پس از آن وراه حل های پنجگانه میرحسین موسوی برای خروج از بحران

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم. فیالیتنی کنت معکم فافوزا فوزا عظیما
همواره به اینجانب و دوستان گفته می شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت وآرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.
برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی مانند. در حالی که مردم نه روزنامه همراه و مشوقی در کنار خود داشتند و نه از صدا و سیما، به عنوان رسانه ای ملی و بی طرف و منصف و عاقل بهره می بردند. باز همه ملت ها و جهانیان شاهد بودند که در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند، خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست.
مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورهاست . جالب آنکه در بعضی از این فیلم ها دیده شده است که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می کنند بدانها آسیبی نرسد. اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. ولی هیهات! جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیریها و دیگر تمهیدات دولتی نشان می دهد که مسئولان اشتباهات گذشته را این بار در وسعت بیشتر تکرار می کنند و آنها می اندیشند سیاست ارعاب تنها راه حل است.
گیرم که چند روز با دستگیریها ، خشونت ها ، تهدیدها و بستن دهان روزنامه ها و رسانه ها سکوت برقرار گردید، تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می دهید؟ با مشکلات بر زمین مانده اقتصادی و معیشتی کشور که به دلیل ضعف مفرط دولت روزبروز وخیم تر می شود چه می کنید؟ با چه پشتوانه ای از کارآمدی و انسجام ملی و سیاست خارجی موثر، سایه قطعنامه ها و امتیازخواهی های بیشتر را در سطح بین الملل از سر کشور و ملتمان دور می کنید؟
اینان می اندیشند با عقب راندن نخبگان و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان از صحنه سیاسی خواهند توانست بدون پرداختن ریشه ای به مسائل امروز کشور به دیروز قبل از انتخابات برگردند؟ اما کسانی که تاریخ را خوانده اند و کمی با ماهیت پیچیده جوامع آشنایی دارند می دانند که این تفکر ناشی از یک توهم واقع گریز و پناه بردن به رویکردهای کم عمق و گول زننده است .
بنده به صراحت و روشنی می گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد . سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که توسط چهره های منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را مستقیما به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت. گوساله و بزغاله خواندن بخش عظیمی از جامعه و خش و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می کند و یک عده را حزب الله می نامد و عده ای دیگر را حزب الشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام می کند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست ؟ با توجه به استفاده از اصطلاحات مذهبی و اشاره به آیات و روایات ، این مراجع عظام و روحانیون فاضل هستند که می توانند بگویند با این گونه اشخاص چه می توان کرد؟
آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچک این جامعه مربوط می شود استقبال از هر هجمه ای در راه اسلام و کشور عزیزمان است و سخنان چند روز اخیر بنده را به یاد کلام امام رحمه الله علیه می اندازد که " بکشید ما را ، ما نیرومند تر می شویم". بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.
بنده به صراحت می گویم تا وجود یک بحران جدی در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. عدم اذعان به بحران ، توجیه گر ادامه راه حل های سرکوبگرانه خواهد شد. اذعان به وضعیت بحرانی می تواند راه حل را نه در سرکوب که بر سر آشتی ملی قرار دهد . تهمت بی دینی و همراهی با قدرتهای بیگانه مستکبر و افراد بدنام و جریانهای منحوسی چون منافقین به فرض آنکه به حذف فیزیکی تعدادی از خدمتگزاران اسلام و مردم منتهی شود ناشی از چشم بستن به ماهیت مشکلات ملی کشور است. من به عنوان یک دلسوز می گویم منافقین با خیانت ها و جنایت های خود مرده اند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینه ورزی آنها را زنده نکنید .
من لازم می دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم ، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود . ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم کیش هم می دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد.
بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم. ما به شدت با فساد موجود که ناشی از سیاستهای سوء و عدم تدبیر است مخالفیم. ما می گوئیم نهاد بزرگ و تاثیر گذاری چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پائین رفته نمی تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می شود و هم کشور را به فساد می کشاند . ما می گوئیم و حاضریم در مباحثات نشان دهیم که امروز منافع و حقوق مستضعفان و کارگران و کارمندان و سایر اقشار ملت در یک فساد بزرگ در حال غرق شدن است . جنبش سبز مخالف دروغ است و آنرا آفتی خانمان برانداز برای کشور می داند و از اینرو دروغ های سیاسی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آنرا خطری بزرگ برای کشور می دانیم.
ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید که بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالیکه ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم .
ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است و ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند . و مضحک است که بما تهمت اهانت به قرآن ، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود . مسلما حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تایید ما نیست، اما بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانیم .
اما من برآنم که راه حل مشکلات پیش آمده و بحران موجود چنین است؛ وضعیت کشور امروز چون رودخانه خروشان و عظیمی است که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن آن شده است . راه آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان پذیر نیست . اندیشیدن باین گونه راه حلها که عده ای توبه کنند و عده ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گیرد تا این مشکل بزرگ حل شود عملا به بیراهه رفتن است .
بنده راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می دانم که بتدریج و طی یک فرآیند تدریجی کیفیت آب و وضع رودخانه را تغییر دهد . و نیز اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند . بنده تعدادی از این راه حلها را که چون نهرها و چشمه هایی از اب روشن می تواند فضای ملی را تحت تاثیر قرار دهد و اوضاع را به سمت بهبود ببرد، بیان می کنم :
1- اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است . به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد .
2- تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد . این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه ها تضمین کند و جلوی دخالت های سلیقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد . مجالس اولیه انقلاب می تواند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند .
3- آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها . بنده یقین دارم که این اقدام نه به ضعف که به درایت نظام تعبیر خواهد گشت . و نیز آگاهیم که جریانهای سیاسی منحطی با این راه حل مخالف هستند .
4- آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است . ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد . گسترش کانال های ماهواره ای و اهمیت یافتن آنها و تاثیرگذاری قاطع این رسانه که بخوبی ناکافی بودن روش های قدیمی و محدودیت صدا و سیما را می رساند . پارازیت ها و محدودیت های اینترنتی می تواند برای مدت کوتاهی اثرگذار باشد . تنها راه چاره داشتن رسانه هایی متنوع و آگاه و آزاد در داخل کشور است . آیا زمان آن نرسیده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نیروهای خلاق جامعه ، نگاهها را از آنسوی مرزها به شکوفایی خلاقیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانیم ؟
5- برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی به اصل 27 قانون اساسی . اقدام در این زمینه که می تواند با درایت و همکاری همه علاقمندان به کشور صورت گیرد در طول چند ماه می تواند فضایی توام با دوستی و محبت ملی را جایگزین در گیری سازمان بسیج و نیروهای امنیتی با مردم و یا درگیری مردم با مردم نماید .
به بندهای فوق پیشنهادات دیگری نیز می توان اضافه کرد . به نظر بنده حتی یک جوی کوچک زلال در این بین می تواند مغتنم باشد . ضرورتی ندارد همه بندها با هم شروع شود . مشاهده عزم در این راه بروشنی افق کمک خواهد کرد . و کلام آخر آنکه همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می تواند اجرایی شود .